
علامه سلجوقی، ترقی خواه و نواندیش قرن گذشته
درست است که تاریخ فتح و فتوح، جنایت و عدالت با نام پادشاهان گره خورده است اما تاریخ پیشرفت، ترقی و تجددگرایی به خصوص در قرن اخیر با نام شخصیتهای مستقل و مبارز ارتباط عمیقی دارد که تنها با استفاده از قلم در حد توان خویش توانستند جامعه بشری از جمله افغانستان را آگاه نمایند. ما در یکصد سال اخیر درگیر افراط و تفریط، خردورزی و جهالت، پیشرفت و عقب ماندگی بوده ایم که تا نیمه اول قرن پیشین شخصیتهای ملی گرا حاکمان را مجبور ساختند تا به تحول و ترقی تن بدهند و عامل پروسه ترقی ما از خارج نیامده بود. علامه صلاح الدین سلجوقی از جمله چنین شخصیتهایی می باشد. فلیسوف، نویسنده، خبرنگار و تجددگرایی بود که به جز اینکه آثار مهمی در زمینه نواندیشی داشت، اتفاقا برای افتتاح لیسه های دخترانه، آزادی بیان و... نیز تلاش های ارزشمندی انجام داد. زندگی او آیینه تمام عیار واقعیت تجددگرایی، ترقی و آزادی بیان در دوران امان الله خان و ظاهرشاه می باشد
خبرنگار مقشوش درباره علامه صلاح الدین سلجوقی همراه پرفسور داکتر محمد انور ترابی مصاحبه نموده است

مقشوش: علامه صلاح الدین سلجوقی جزو اشخاص نسبتا فعال و معروف در تاریخ معاصر افغانستان می باشد هر چند نسل جوان کمتر از شخصیت او آگاهی دارند، علامه سلجوقی را چگونه برای نسل جوان معرفی می نمایید؟ از ایشان چه آثاری باقی مانده است؟
علامه صلاح الدین سلجوقی فرزند مفتی سلجوقی در سال 1275 در هرات متولد گردید. تعلیمات ابتدایی را نزد پدر و مادرش ( بی بی عایشه) فراگرفت. مدتی مدیر معارف هرات بود و در افتتاح مکاتب دخترانه توجه جدی می نمود. دو مرتبه به عنوان رئیس مستقل مطبوعات انتخاب گردید. در فامیل او شخصیتهای فقیه و دانشمند بسیار یافت می شود. از جمله آثار ایشان می توان به کتاب اخلاق ( که جزو نصاب تعلیمی وزارت معارف وقت نیز بوده) و ترجمه آثار مهم مثل کتاب چهل مقاله، نقد بیدل و تهذیب الاخلاق اشاره نمود. با توجه به آثار علامه می توان او را فیلسوف، نویسنده، فقیه، سیاستمدار و ملی گرا دانست. علامه یک شخصیت تجددگرا و روشن فکر در زمان خویش به شمار می آید
وقتی آثار علامه سلجوقی را بخوانید، تاثیر اسلام و اخلاق بر هنر را می توانید متوجه شوید. یک بعد شخصیت ایشان دین و مذهب می باشد و بعد دیگر هم فلسفه به شمار می آید همچنین بعد ادبی او را نباید از یاد برد. او در فلسفه به حدی تبحر داشته که به سوالات اساسی مثل خدا چیست؟ معرفت چیست؟ هنر چیست و... را به صراحت بررسی و پاسخ داده است. او مطالعات زیادی از فلاسفه یونانی تا اسلامی داشته است
مقشوش: در زندگی نامه ایشان از نوبسندگی در جریده های مختلف هرات و کابل مثل " اتفاق اسلام" و "ثروت" یاد شده است. وقتی به زندگی ایشان نگاه می کنیم، تا چه اندازه آزادی بیان برای خبرنگاران و نویسندگان در آن دوران دیده می شود؟
اینکه توقع داشته باشیم که این شخصیت بزرگ در دوران خویش توانسته باشد آزادانه بنویسد و کدام محدودیتی برای او وجود نداشته ، این ادعا به دور از امکان می باشد. به خاطر اینکه در آن زمان آزادی بیان مثل امروز نبود و نویسندگان خودسانسوری داشته اند. احتمالا خود علامه نیز خودسانسوری می نمود. حاکمیتها از جمله در آن دوران نیز اجازه نمی دادند تا نویسندگان هرچه می خواهند بنویسند
مقشوش: از آنجایی که علامه سلجوقی مدتی در کشورهای همسایه مثل هند به عنوان دیپلمات و وزیر مختار فعالیت داشته اند، با توجه به این تجارب چه نوآوری ها و اندیشه های جدیدی را پس از آن در آثار و اعمال ایشان دیده می شود و چنین افکاری نویی تا چه دستاوردهایی برای ملت افغانستان به ارمغان آورده است
در پاسخ به این سوال به کتاب روح دانا که درباره علامه سلجوقی می باشد، اشاره می کنم هر چند شخصیتهای دیگری نیز درباره ایشان نوشته اند. او یک مشاوره بزرگ برای ظاهرشاه به حساب می آمد. از جمله اعمال او به این می توانم اشاره کنم که تلاش زیادی نمود تا مکاتب دخترانه رونق یابد
بدون شک چنین سفرهایی خالی از لطف نبوده است. آثار علامه باتوجه به مطالعات و تجارب ایشان در نشریه های وقت برای نسل جوان در آن زمان مثل یک الگو به حساب می آمد. ایشان جزو شخصیتهای منور بوده که افراد بسیاری را تربیت نموده اند
مقشوش: ما در یکصد سال اخیر شاهد چندین دوره تجدد گرایی در افغانستان بوده ایم، شخصیت علامه سلجوقی در دوران امان الله خان و محمدظاهرشاه چه نقشی در تجددگرایی داشته است؟
آغاز فعالیتهای علامه سلجوقی از اواخر حکومت حبیب الله خان آغاز گردیده است. همچنین در ادامه امان الله خان به پادشاهی رسید که شخصیت تجددگرا به حساب می آمد و علامه سلجوقی نیز خواهی نخواهی رئیس مستقل مطبوعات نیز بوده پس در تجدگرایی در عصر امان الله خان و ظاهرشاه تاثیر گذار بوده است. او به حکومت و دربار هم آنچنان نزدیک نبود اما مخالف حکومت نیز به شمار نمی آمد. در دوران ظاهرشاه نزد پادشاه نیز محبوبیت داشت. از آنجایی که قلم فراگیری داشت پس به خاطر ترس، پادشاه او را به عنوان دیپلومات به کشورهای دیگر می فرستاد تا در داخل کشور نباشد
در دوران امان الله خان فرصت برای سروصدا و اعتراض نویسندگان نسبتا مهیا بود با این حال حکومت وقت آنچنان تحمل این نوشتار بی حد و مرز را نداشت. وقتی به آثار علامه توجه می کنیم، می بینم که او در آن دوران در نوشته هایش به مسائل مهمی مثل خدا چیست؟ علم چیست؟ خرد چیست و... پرداخته است که در میان خوانندگان انعکاس بسیاری یافت. اشاره و پرداختن به چنین موضوعاتی کار هر کسی نبوده و نیست
احمد سهیل احمدی
5.8.22